<img alt="شهید" سید="" احمد="" پلارک"="" data-cke-saved-src="/userfiles/Article/1391/06/0028852.JPG" src="/userfiles/Article/1391/06/0028852.JPG" class="image">

نویسنده: علی اکبری




 

خواهران، تقوی را که همان نماز اول وقت و حجاب برای شماست، به جا آرید

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الذی هدانا لهذا وما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
ستایش خدایی را که ما را به دین خود هدایت نمود و اگر او ما را هدایت نمی کرد ما هدایت نمی شدیم.
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان امیرالمومنین علی و اولاده المعصومین حجه الله.
الحمدلله رب العالمین.
ستایش و حمد می گویم تو را به خاطر همه چیز و به خاطر این فوض عظیم شهادت که نصیب این بنده عاصی خود کردی.
اللهم انی اسئلک حبّک و حبّ من یحبک و حب کل عمل یوصلنی الی قربک و حب اهل بیت النبوه
السلام علیک یا رسول الله السلام عیلک یا امیرالمومنین، اسلام علیک یا فاطمه الزهرا، السلام علیک یا اهل بیت نبوه، السلام علیک یا ثارالله، ای چراغ هدایت و کشتی نجات، ای رهبر آزادگان، ای آموزگار شهادت بر حرّان، ای که زنده کردی اسلام را با خون اصحاب و انصار با وفایت، ای که اسلام را تا ابد پایدار و بیمه کردید. «یا حسین دخیلم»
آقا جان، دوست داشتم تا یاری ات می کردم. بزرگ است مصیبت شما را شنیدن و تحمل نمی توان کرد. بابی انت و امی یا حسین، ای به فدای لب عطشان تو، ای به فدای اکبر و اصغر تو، ای به فدای علمدار با وفایت، ای به فدای اصحاب و انصار با وفایت، سخت است مصیبت شما را شنیدن، ای کاش جانم را برایتان دهم. آقا جان، دوست دارم در راه تان جان دهم، دوست دارم در راه شما، اعضا و جوارحم را بدهم، گر چه لیاقت می خواهد، اما یا حسین، خود نظر لطفی بنما.
آقا جان، مولا جان، ارباب جان، اگر آن زمان نبودم تا یاری تان دهم، در عوض این توفیق نصیب بنده عاصی شده تا این فرزند برومند فاطمه زهرا (س) را یاری کنم. این رهبر فرزند همان خانمی است که هدف ما را روشن کرده. آقا جان، وقتی ما به جبهه می رویم، با این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان به روی مادر شیعیان زده، برای انتقام آن بازوی ورم کرده می رویم. برای گرفتن انتقام آن سینه سوراخ شده می رویم. سخت است شنیدن این مصیبت ها. خدایا، به ما نیرو و توانی عنایت بفرما تا بتوانیم برای یاری دینت به کار ببندیم.
خدایا، به ما نیرو و توانی عنایت بفرما تا بتوانیم برای یاری دینت به کار ببندیم. خدایا، به ما توفیق اطاعت و فرمان برداری از این رهبر و انقلاب عنایت بفرما. خدایا توفیق شناخت خودت، آن طور که شهدا شناختند، به ما عطا و شهدا را از ما راضی و ما را به آنها ملحق بفرما، به فضل و کرمت.
اینجاست که نمی توانم وصیتی از خود بنویسم، چون وقتی که این برادران و عزیزان و دوستان با وفای امام، شهید می شوند، وقتی وصیت نامه این ها را می خوانم خود را ضعیف تر از آنچه می پنداشتم، می یابم. آری، وقتی وصیت نامه های اینان را می خوانم، دیگر طاقت ندارم قلم بگیرم و از خود چیزی بنویسم. به قول امام این وصیت نامه ها را که بخوانید در می یابید آنچه را که سال ها در پی آن بودید. فقط نکاتی که شهدا به ما تذکر داده اند را می نویسم که اصل سخن است.
اولاً: مطیع اوامر حضرت امام باشید و به اوامر این بزرگوار جامه عمل بپوشانید.
ثانیا: در این شرایط، به فرمایش امام مان، جبهه از اهم واحبات است. چرا نباید بعضی ها درک کنند؟ چرا بعضی ها خودشان را به نفهمی و بی خیالی می زنند؟ الان همه باید به جبهه بروند. خودمان را توجیه نکنیم، مواظب باشید شیطان فریب مان ندهد، مواظب باشیم این موقعیت ها را از دست ندهیم که وقتی می رسد که پشیمانی سودی ندارد، که روزی است که از آدم حساب می کشند.
نه یک قدم از امام عزیزمان جلو بروید و نه یک قدم عقب بمانید. امام زمان را و رهبر عزیزمان را دعا کنید و یاری.
سخنی با دوستانم؛
دوستانی که در همه حال از من پیشی گرفته اند، دوستانی که به فضل خدا و یاری او هدایت می کردند، دوستانی که وقتی می بینم شان، از خجلت سرم را پایین می اندازم، دوست تان دارم که شما پاک و خوبید و بنده از شما خیلی عقب مانده ام. البته از شما خیلی چیزها یاد گرفته ام و در زندگی به کار بستم، خداوند به شما اجر و خیر بدهد. می خواهم سخنی بگویم، دوستان مان همه رفتند.
رضاها و محمدها و محسن ها و حسین ها و سید علی ها و مهدی و ابراهیم و حسن ها و امیرها و ناصرها و رسول ها و سعیدها و قاسم ها و حمیدها و مصطفی ها و مرتضی ها و علی ها و محمود و احمدها، خیلی ها چه در جبهه و چه در تهران که پیش ما بودند، همه رفتند.
اینان گل هایی بودند که چند صباحی برای عطرآگین کردن فضای روحانی ما، میان ما بودند. در هر کدام شان تفکر و بیاندیشی، چنان دیوانه می شوی که ای دل غافل! از دست دادیم شان. ای کاش زودتر می شناختیم شان تا که بیشتر فیض می بردیم! به قول شهید مظلوم دکتر بهشتی، مرغان آغشته به خونی هستند که جای شان در این دنیا نیست.
خدایا کمک مان کن. شکرت می کنم، چه بسا کارهای زشت و ناپسندم را پوشاندی و چه نام های نیکویی که من اهل آن نبودم، میان مردم پخش کردی و خوب جلوه ام دادی، پس هر چه دارم و داشتم، تو عنایت داشتی، هر عمل نیک و خوبی داشتم، می دانم که از جانب تو بوده.
عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم، والله اگر تو کمکم نمی کردی، تو یاری ام نمی کردی، به اینجا نمی آمدم. اگر تو ستارالعیوبیتت را برمی داشتی، می دانم هیچ کدام از مردم پیش بنده نمی آمدند و مرا دور می کردند، حتی پدر و مادرم و نزدیک ترین کسان نسبت به بنده. خدایا، به خدایی ات به کرمت و به مهربانی ات، ببخش آن گناهانی که مانع رسیدن بنده به شما می شود. الهی العفو.
سخنی با مادر و خواهرانم؛
شکر خدای را به جا بیاورید که چنین عنایتی به شما کرده که قدر آن را نمی دانید. سعی کنید که مدافع انقلاب باشید و هیچ انتظاری نداشته باشید.
مادر و خواهران عزیزم، نمی گویم گریه نکنید، اگر هم گریه می کنید اولاً برای مصیبت های اهل بیت (ع) باشد و ثانیاً در نظر و میان مردم نباشد که دشمنان با خیال واهی خود شاد بشوند. محکم و استوار در مرگ فرزندتان، صبر را پیشه کنید و تقوی را که همانا نماز اول وقت و حجاب برای شماست به جا آورید. البته این که می گویم مرگ فرزندتان، هرگز شهید مرده نیست که هر کس این طور بپندارد کافر است که قرآن فرموده، از این لحاظ می گویم بنده خود را شایشته و لایق چنین فوض عظیم نمی دانم. شما اگر صبر کنید و کاری نکنید که اجرتان پایمال بشود، اجر و ثوابتان را برده اید.
از شما می خواهم که حتماً برایم طلب مغفرت از خدا بکنید، مخصوصاً در نیمه شب ها به پا دارید نماز را و دعا زیاد کنید و ما را هم دعا کنید که خدا ما را ببخشد.
من با این بیان مطلب را خاتمه می دهم که مادر، توجه کن، اگر بنده به زیارت امام رضا (ع) می رفتم، مگر شما نگران بودید، بلکه خوشحال بودید که به زیارت و پابوس امام خویش می روم، حالا شما نباید اصلاً نگران باشید، چرا که بنده به زیارت خدایم و خالق و معشوق خود می روم، پس همچون مادران شهیدپرور استوار باشید و هر کس خواست کار خلافی بر ضد انقلاب انجام دهد، جلویش بایست، خواه از نزدیک ترین کسان باشد.
وصی بنده ماردم است و هر که او انتخاب کرد. اگر جنازه ام نیامد که چه بهتر که روسفید هستم پیش خانم حضرت زهرا (س) و شهدای بی مزارمان، به یاد آنان باشید، اگر آمد از مسجد علی ابن موسی الرضا (ع) تشییع کنید و در بهشت حضرت زهرا (س) خاکم کنید که شاید مورد لطف آن حضرت قرار بگیریم. ان شاء الله.
بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید (امام دوستت دارم و التماس دعا دارم) که می دانم بر سر قبرم می آید.
مگر دشمن های فضیلت، جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند. امام خمینی روحی فداه.
ظهر عاشورا 1406
24/ 6/ 65
بنده حقیر عاصی
سید احمد پلارک
التماس دعا
منبع: اکبری، علی؛ (1390) وصیت یاران، تهران: یازهرا(س)، چاپ اول.